آسم خفیف
امروز اول صبح رفتیم بیمارستان تا قبل از این که هوا گرم بشه دکتر تو رو ویزیت کنه و برگردیم
خونه ولی وقتی نوبت گرفتم متصدی پذیرش گفتند : امروز فقط دکتر خوشیدی هستند و دو
ساعت اول درمونگاه ماهشهر کلینیک دارن و ساعت 10 میان این جا .
منم بردمت مهد و تو این یک ساعت که فرصت داشتم برگشتم خونه و بهم ریخته گی های
شما رو جمع کردم و یه مقداری به کارای خونه رسیدم .
ساعت حدود 10:10 دقیقه بود که اومدم مهد و همراه با هم رفتیم . . .
امروز اول صبح رفتیم بیمارستان تا قبل از این که هوا گرم بشه دکتر تو رو ویزیت کنه و برگردیم
خونه ولی وقتی نوبت گرفتم متصدی پذیرش گفتند : امروز فقط دکتر خوشیدی هستند و دو
ساعت اول درمونگاه ماهشهر کلینیک دارن و ساعت 10 میان این جا .
منم بردمت مهد و تو این یک ساعت که فرصت داشتم برگشتم خونه و بهم ریخته گی های
شما رو جمع کردم و یه مقداری به کارای خونه رسیدم .
ساعت حدود 10:10 دقیقه بود که اومدم مهد و همراه با هم رفتیم بیمارستان .
کلینیک اطفال حالا به هر دلیلی به کلینیک ارتوپد منتقل شده بود و خیلی هم شلوغ بود .
خلاصه بعد از یه مقداری که منتظر نشستیم نوبت مون شد و رفتیم داخل ، اول خانم دکتر
می خواستند از پذیرش ما سر باز بزنن چون پریا بیمار دکتر موسوی بودن و فقط یک بار اونم
موقعی که پریا به خاطر زردیش بیمارستان بستری بود اونو ویزیت کرده بود ، ولی بعد قبول
کردن دخمل گلم رو معاینه کنن .
به هر حال دکتــر بعد از نگاه دقیق به عکس رادیولوژی و معاینه ی گوش و استفاده از
گوشی ، خبر غیر منتظره ای رو بهم داد .
ایشون گفتند :پریاگلی من مبتلا به آُسم خفیفه و داروهایی با اثرات ضد حمله های آسم
خفیف _ که تو چند شب گذشته گرفتارشون می شدی و با سرفه های شدید از خواب
ناز بیدار می شدی _ تجویز کردن ،
و از من خواستند شنبه هفته ی آینده شما رو دوباره ببرم کلینیک شون .
این موضوع برای منی که هیچ اطلاعی از آسم نداشتم مثل یه شوک بود و خیلی ذهنمو
مشغول کرده .
البته خانوم دکتر از بی مسئولیت بودنم و از این که این قدر دیر اقدام به رفتن پیش متخصص
کردم کلی گله کردن، و گفتن که دکتر عمومی نمی تونست این مشکل رو تشخیص بده .
امیدوارم که تو فرشته ی آسمونی من ، مشکلت تا هفته ی آینده بر طرف بشه و حداقل
این استرس و نگرانی روز شنبه تموم بشه ؛
انشاءالله