خانه ی دوست کجاست ؟
یاد سهراب بخیر
آن که تا لحظه ی خاموشی گفت :
تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم
امروز خیلی دلم هوای اون روزایی رو کرده بود که می نشستم یه گوشه ای و با صدای بلند برا خودم شعر می خوندم و به بیت بیت شون فکر می کردم
امروز بیشتر از همه دلم هوای سهراب رو کرده بود ؛ شعر زیبایی که انتخاب کردم رو بخونید و لذت
یا سهراب بخیر
آن که تا لحظه ی خاموشی گفت :
تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم
امروز خیلی دلم هوای اون روزایی رو کرده بود که می نشستم یه گوشه ای و با صدای بلند برا خودم شعر می خوندم و به بیت بیت شون فکر می کردم
امروز بیشتر از همه دلم هوای سهراب رو کرده بود ؛ شعر زیبایی که انتخاب کردم رو بخونید و لذت ببرید ( البته جوری بخونید که صدای خودتون رو بشنوید )
خانه ی دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت
به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
و تورا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا خشخشی می شنوی
کودکی می بینی رفته از کاج بلندی بالا
جوجه بردارد از لانه ی نور
واز او می پرسی
خانه ی دوست کجاست؟