پریاپریا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

... پریاگلی ♫♫♫♫

لحظه ی تولد

1390/3/8 16:25
393 بازدید
اشتراک گذاری

با این که حافظه ی خوبی ندارم ولی لحظه ی تولدش مثل فیلمی که تازه دیده باشم ، همیشه جلوی چشممه ؛ شب سختی رو گذرونده بودم ، وضعیتم اصلاً رضایت بخش نبود .

تمام شب پرسنل بخش زنان و زایمان مرتب بهم سر می زدن تا فردا صبح که دکتر اومد و گفت : نَ می شه مرخصش کرد و نه بچه تصمیم به دنیا اومدن داره ؛ برا همین تصمیم گرفتن با هر زحمتی هست بچه رو از اون محیط کوچیک و تنگ بیارن بیرون .

هیچ کس تا زایمان طبیعی نکرده باشه نمی تونه تصورش رو هم بکنه که چه قدر سخت و طاقت فرساست ؛ انگار ثانیه ها گره می خورن تو هم و نمی تونن رد بشن . ذره ذره ی بدنت درد می کشه و گریزی هم براش نیست . ولی لحظه ی دنیا اومدنش اون قدر شیرینه که به یکباره همه چیزو فراموش می کنی ، و لحظه شماری می کنی که بزارنش تو بغلت . من یه لحظه ی کوچیک فرشته ای رو دیدم که مثل برفِ زیر نور آفتاب ، می درخشید و تو همون زمان هم دردای من تموم شدن .

بهم اطمینان دادن بچه سالمه ، و من خوشحال بودم ؛ هم بچم سالم بود و هم اون دوران بارداری وحشتناکم به سر اومده بود .

...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان عسل
7 خرداد 90 1:15
مبارکه
امیدوارم زیر سایه ی مادر و پدر و در امنیت کامل با سلامتی کامل بزرگ بشه


ممنون از لطفطون
انشاءالله که همه ی بچه ها پدر و مادر مهربون بالای سرشون باشه و رحمت خدا همراه همیشه گیشون
همچنین فرزند شما
مامان آریان
17 خرداد 90 0:44
سلام عزیزم من میفهممت چون خودم زایمان طبیعی کردم اون چیزی که قابل تحملش میکنه لذت انتظاره
خدا دختر خوشکلت رو برات نگه داره





مرسی از این که به وبلاگم سر زدید و نظر دادید از وبلاگتون بازدید کردم .
ماشاالله آریا جون خیلی شیرین بود خدا حفظش کنه . از طرف من ببوش .


مامان آرین
22 خرداد 90 0:52
سلام خوش به حالت که تونستی طعم زایمان طبیعی رو بچشی .منکه قسمتم نشد.خدا دختر قشنگت رو برات نگه داره